۱۳۹۴ شهریور ۵, پنجشنبه

بیماران اورژانس درایران چه وضعیتی دارند؟ چه باید کرد؟






#ایران #پرستار #اورژانس #بیمار

بیماران اورژانس درایران چه وضعیتی دارند؟
 چه باید کرد؟


یکی از پرسنل درمانی از کمبودهای اورژانس می گوید؛ ازاینکه تا دلت بخواهد در اورژانس انترن و رزیدنت رفت و آمد دارند اما هر پرستار باید از ۹بیمار مراقبت کند.بی تعارف می گوید: کارمان آنقدر زیاد است که به بیماران خوب رسیدگی نمی کنیم.
می گوید: اورژانس بیشتر به یک بخش بستری شبیه شده و استادان اجازه بستری شدن بیمار در بخش های تخصصی را نمی دهند.ما اینجا مریضی داریم که سه ماه است در اورژانس بستری است.اگر مریضی به دو متخصص نیاز داشته باشد ،مثلا عفونی و مغز و اعصاب ،به هیچ یک از این دو بخش نمی رود و پزشکان متخصص هر روز دراورژانس او را ویزیت می کنند.مشکل دیگری هم که داریم این است که بیمار بدحال را به بخش نمی برند،اعتقادشان بر این است که یا در اورژانس خوب می شود یا نه! از پزشک متخصص مقیم اورژانس که می پرسم می گوید :پزشک مقیم داریم ولی دو پزشک برای ۱۰۰بیمار !
صدای آه و ناله همه جا را پر کرده،از ناله های مریض تصادفی درگوشه ای از اتاق اورژانس گرفته تا صدای منقطع مادری که دیگر توان ناله کردن هم برایش باقی نمانده است.اینجا بهترین مصداق است برای جایی که در آن حتی جا برای سوزن انداختن نیست. تمامی ۱۲اتاقک اورژانس یک بیمارستان پر است از جمعیت.آن هم با دوبرابر ظرفیت.تجمع ۴۸مریض بدحال با همراهانشان درسالنی که وسعتش به ۳۰۰متر هم نمی رسد، همهمه ای به پا کرده است. عده ای هم از روی ناچاری به دلیل نبود تخت و فضای کافی درکنار دیوارهای سالن و حتی در راهروها خوابیده اند.راهروها مملو از بیمار است و پرستاران فرصت رسیدگی به آنها را پیدا نمی کنند. اینجا تهران است و ما از بیمارستانی در قلب پایتخت برایتان گزارش تهیه می کنیم.
نزدیک ظهر است. ازدحام در اورژانس به حدی است که کنترل ورود وخروج مراجعان از دست در رفته است.بیشتر از ۶۰نفر در یک سالن کوچک بستری اند. رئیس اورژانس با صلابت می گوید: مصاحبه وگزارش ممنوع! اینجا بیمارستان حساسی است و مشکلاتش هم پیچیده.حتی از نظر او صحبت کردن با بیماران و همراهانشان هم ممنوع است.بیرون ساختمان اورژانس و در فضای سبز بیمارستان جمعیتی از همراهان بیماران تشکیل شده است. زن میانسالی که کودک شیرخواره ای به همراه دارد، می گوید:عروسم دستش را با شیشه برید و اورژانس او را به این بیمارستان آورد.از دیشب تا الان هیچ کاری جز پانسمان دستش برایش انجام نداده اند.این بچه هم شیر مادر می خورد به همین دلیل از دیشب اینجا مانده ایم تا هر چند ساعت بتواند شیربخورد.خانواده دیگری مادر ۷۲ساله شان را از اراک به این بیمارستان آورده اند.پزشکان بیمارستان اراک مادر را به دلیل سنگ کیسه صفرا و مسدود شدن راه کبد جواب کرده اند و خانواده اش هم او را به این بیمارستان آورده اند.حالا ۴روزی می شودکه اینجا هستند و مادر بدون هیچ اقدام پزشکی هنوز در اورژانس بستری است.پسرش می گوید: درست است که کاری نکرده اند اما پولی هم از ما نگرفته اند.
آقا خودت را اذیت نکن ،دکتر بعد از ظهر با چندنفر از همراهان بیماران بحثش شد،قهر کرد و رفت!الان همه رزیدنت ها هستند و با مهر استادشان بیمار را ویزیت می کنند و اگر لازم شود بیمار را در بخش بستری می کنند.
خانواده دیگری بیمار مبتلا به سرطان سینه را از قم به اورژانس این بیمارستان آورده اند،امروز سومین روزی است که مریض در اورژانس است و به قول همراهش در این سه روز نه پزشکش را شناخته اند نه پرستارش را.می گوید:هر سوالی که می کنیم با ناراحتی و سربالا جوابمان را می دهند.همسر بیمار ناگهان زیر گریه می زند و می گوید فکر می کردم اگر بیاورمش تهران بهتر می شود اما….
یکی از پرسنل درمانی از کمبودهای اورژانس می گوید؛ ازاینکه تا دلت بخواهد در اورژانس انترن و رزیدنت رفت و آمد دارند اما هر پرستار باید از ۹بیمار مراقبت کند.بی تعارف می گوید: کارمان آنقدر زیاد است که به بیماران خوب رسیدگی نمی کنیم.می گوید: اورژانس بیشتر به یک بخش بستری شبیه شده و استادان اجازه بستری شدن بیمار در بخش های تخصصی را نمی دهند.ما اینجا مریضی داریم که سه ماه است در اورژانس بستری است.اگر مریضی به دو متخصص نیاز داشته باشد ،مثلا عفونی و مغز و اعصاب ،به هیچ یک از این دو بخش نمی رود و پزشکان متخصص هر روز دراورژانس او را ویزیت می کنند.مشکل دیگری هم که داریم این است که بیمار بدحال را به بخش نمی برند،اعتقادشان بر این است که یا در اورژانس خوب می شود یا نه! از پزشک متخصص مقیم اورژانس که می پرسم می گوید :پزشک مقیم داریم ولی دو پزشک برای ۱۰۰بیمار !

ساعت ده شب.مرکز پزشکی آموزشی درمانی … اینجا یکی از قطب های اورژانس بیمارستانی تهران است.پر ازدحام و شلوغ.صدای داد و فریاد همراهان یک بیمار سانحه دیده فضای بیمارستان را پر کرده است.بیمار به دلیل قطع شدن دست راست ۶ساعت بدون هیچ اقدام درمانی روی تخت خوابیده تا اینکه اعتراض همراهان باعث می شود برای ادامه درمان به بیمارستان فوق تخصصی جراحی پلاستیک ۱۵خرداد اعزام شود.سراغ پزشک متخصص مقیم را که می گیرم، جواب سربالا می شنوم ،تا اینکه یکی از پرسنل به آرامی می گوید: آقا خودت را اذیت نکن ،دکتر بعد از ظهر با چندنفر از همراهان بیماران بحثش شد،قهر کرد و رفت!الان همه رزیدنت ها هستند و با مهر استادشان بیمار را ویزیت می کنند و اگر لازم شود بیمار را در بخش بستری می کنند.صف رادیولوژی و سی تی اسکن اورژانس شلوغ است.همراه بیماری که دو ساعت منتظر سی تی اسکن است، می گوید: ما که پول مراجعه به بیمارستان خصوصی را نداریم نباید اعتراض کنیم،چون حقی بیشتر از این نداریم.ناخواسته اشک هایش سرازیر می شود… .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر