۱۳۹۴ مهر ۷, سه‌شنبه

#ایران- دلنوشته های یک پرستار زحمتکش هموطن از تهران


دلنوشته های یک پرستار زحمتکش هموطن از تهران 

يكي از مشكلات پرستارها شيفت هاي زيادی که برایشان در نظر گرفته میشود  و به ندرت مي توانيم عصر يا شب يك خستگي در كنيم و حتی به کارهای خودمان برسیم
نفراتي كه شيفت روز باشند هر روز بايد سر كار بروند، از طرفي هم پرستاراني كه مثل من درقسمت آي سي يو كار مي كنند حدود 20 ساعت دربخش ايزوله هستيم كل شيفت سر پا هستيم خودم و خيلي از دوستانم واريس و گردن درد وكمر درد گرفته ايم با این وجود مشغول كار هستیم  ،از30 شهريور به ما گفته شده كه موبايل هم نمي توانيد به همراه داشته باشيد.
يعني قطع ارتباط با كل دنيا!  حق استعلاجي رفتن هم نداريم !  مرخصي هم ظاهرا حقمون نيست!
حقوق من چيزي حدود 3میلیون 500 هزار تومان  ميگيرم اما نه خواب دارم نه خوراك دارم نه زندگي و نه تفريح.
روز تعطيلي بايد استراحت كنيم كه انرژي داشته باشيم براي شروع كار فردا، برنامه هاي کاری ماهانه، بعد از دهم ماه مشخص مي شود و هيچ كس حق ندارد اعتراضي داشته باشد.
هرچقدر هم تلاش بكني و زحمت بكشي و كارت را درست انجام بدي براي يك تاريخ نزدن مورد حسابرسي قرار مي گيريم كه خستگي تو تنمون ميماند.
فقط هم تنبيه داريم! تشويقي و قدرداني هیچ چیزی دركار نيست!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر