۱۳۹۴ تیر ۳۱, چهارشنبه

اخلاق گوهر طبابت در تاریخ ایران




طبیبان و پزشکان چگونه به یاری بیماران تنگ‌دست و نیازمند می‌شتافتند

اخلاق گوهر طبابت در تاریخ ایران



درنگی بر منابع تاریخی به ویژه از دوره‌هایی که تصویری روشن‌تر از زندگی روزمره و اجتماعی مردمان جامعه ایران به دست می‌آید، نکته‌هایی جالب درباره طبابت و مسائل هم‌بسته آن در ایران به دست می‌دهند. نویسندگان کتاب‌های تاریخی به ویژه سفرنامه‌های جهانگردان و گزارش‌های وابستگان نظامی و سیاسی کشورهای دیگر، به مساله طبابت در ایران و اخلاق حکیمان سنتی و پزشکان دانش‌آموخته جدید در سده‌های گذشته، گونه‌ای تصویر آرمانی از رویکردهای آنان را در درمان بیماران و رفتار با آنان ارایه می‌دهند. آنان البته در کنار این تصویر آرامش‌بخش، به برخی توسعه‌نیافتگی‌ها در حوزه علم پزشکی و آمیزش موضوع درمان با برخی باورهای نادرست نیز اشاره دارند؛ این اشاره‌ها و یادآوری‌ها اما زیر پوشش آن تصویر جذاب و آرامش‌بخش جای می‌گیرد و کم‌رنگ می‌شود. به روایت منابع یادشده، طبابت در ایران، شغلی سودآور نبوده، بیماران به پرداخت حق‌العلاج، چندان اجبار نداشته‌اند و کمتر کسی از سر تنگ‌دستی و نیازمندی از خدمات پزشکان و طبیبان بی‌بهره
 می‌مانده است.                              
«اوژن اوبن» سفیر فرانسه در ایران به روزگار قاجار در کتاب خود با نام «سفرنامه‌ها و
بررسی های سفیر فرانسه در ایران، ایران امروز ١٩٠٧-١٩٠٦» بخشی را به ارایه تصویری جذاب از «طبابت در ایران» اختصاص داده است. این تصویر بر خلاف بسیاری از سفرنامه‌ها تنها به وضعیت موضوع مورد اشاره وی، طبابت، در تهران به عنوان پایتخت محدود نشده است. در سفرنامه‌هایی پردامنه که اوبن به منطقه‌های گوناگون ایران داشته، مسائل را از دریچه زندگی اجتماعی مردمان آن مناطق نیز بازگفته است. او در سفر به منطقه اراک امروزی از اوضاع طبابت در ایران اینگونه سخن می‌راند «در «ورچه» [جزو مناطق اراک دوره قاجار] یک نفر یهودی به طبابت اشتغال دارد. طبابت در ایران حرفه سودآوری محسوب نمی‌شود. در خانه‌های اعیان و اشراف، طبیب در حقیقت نوکر مورد اعتمادی است و به شخص ارباب وابسته است، حق‌القدم وی نیز از چند خروار غله در سال تجاوز نمی‌کند. عده‌کمی از آنان در دانشکده‌های اروپا تحصیل کرده‌اند. تحصیل مرتب علوم پزشکی در ایران، جز در مدرسه دارالفنون تهران، در جای دیگر امکان‌پذیر نیست. هیات های مبلغان مذهبی آمریکایی، به جوانان ارمنی و کلدانی، اطلاعات اولیه‌ای درباره‌ مسائل بهداشتی می‌آموزند و آن عده‌ جوانانی که دارای چنین آموزش‌هایی هستند، در نواحی شمال غربی ایران برای خود اسم و رسم فراوان دارند. تعداد بیشماری از طبیبان تجربی کنونی، دانش و معلومات سنتی‌شان را از پدران خود، که از دوران «گالین» [امپراتور روم] و ابن سینا، سینه‌به‌سینه و نسل‌به‌نسل به دیگری منتقل شده، آموخته‌اند. در شهرها عده پزشکان مسلمان مستقلی هم وجود دارند که برای خود مطب دار کرده‌اند اما وضع مالی چندان روبه‌راهی ندارند. چون [بعضی‌ها] ... مشتری‌های آنان را به تور می‌زنند، تا به جای دوا، با دعا و جمبل و جادو، مرض بیماران را شفا دهند. افراد باسواد و فهمیده‌تر هم وقتی بر[ا]ی مداوا به شخص صاحب صلاحیتی مراجعه می‌کنند، آنها هم برای پرداخت حق طبابت دستشان به جیب نمی‌رود. همه علاقه دارند به جای پول به طبیب معالج خود، هرازگاهی شال یا قالی هدیه دهند. به این جهت پزشکان ایرانی ناچارند به سود ناچیزی که از راه تهیه و فروش دارو برایشان عاید می‌شود       ، بسازند».
در میان حکیمان سنتی و پزشکان جدید در آن روزگاران، یقینا افرادی نیز بوده‌اند که رفتاری سودجویانه داشته‌اند؛ آنها که به تعبیر «یاکوب ادوارد پولاک» پزشک نامدار اروپایی در عصر قاجار، «یا بر دریافت هزینه، پیشاپیش اصرار» داشته «یا از طریق فروش داروی» می‌کوشیدند پول مورد نظرشان را از بیماران بگیرند. او همچنین علت مراجعه کم مردم به طبیبان را به این حقیقت مربوط می‌کند که «مردم نمی‌توانستند هزینه دارو و درمان را فراهم آورند. از این رو، بخش عمده‌ای از سیستم طبابت در دست شفادهندگان مبتنی بر ایمان و مردان طب فولکوریک بوده است». جست‌وجو و تامل در منابع تاریخی اما می‌رساند که فعالیت این دسته از طبیبان در واقع «شنا بر خلاف جریان آب» بوده است؛ همانگونه که خود پولاک نیز کمی بعدتر به این حقیقت معترف می‌شود «من با پزشکانی ایرانی ملاقات کردم که نه تنها دارای دانش حقیقی پزشکی بودند، بلکه بعضی از روحیات یک پزشک حقیقی همچون عطوفت و فداکاری را نیز از خود نشان می‌دادند. به ویژه باید از پزشک ایرانی شجاعی که در محل وظیفه‌ خود در شیراز در اپیدمی وبا در سال ١٩٠٤ م ماند یاد کنم که با آن بیماری وحشتناک جنگید، به جای آن که تسلیم وحشتی شود که دامانگیر هموطنانش شده بود».
حرفه پزشکی، در ایران سده‌های گذشته، تا آنجا که می‌دانیم و منابع آگاه‌مان می‌کند، بیش از آن که یک شغل و پیشه درآمدزا بوده باشد و از این راه نامی برای خود دست و پا کند، اعتبار خود را نگرشی اخلاق‌مدارانه و عملکردی نیکوکارانه و دست‌گیرانه به دست آورده است.  رویکرد «روایت نو» در پرونده پیش رو، ارایه تصویری از فعالیت طبیبان و پزشکان ایرانی در سده‌های گذشته تاریخ ایران است که اخلاق و دست‌گیری بیماران نیازمند و تنگ‌دست را بازمی‌تابا      ند  .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر